× ziba/jazab/ghabele tahamool

آدرس وبلاگ من

danialr.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/gril farib

لیست دوستان

ghazaleh

roksana

mohammad

iman

sadaf

atusa

mobina

alireza

asal

aram

danial

azita bala

danialمشاهده تمام دوستان

گروهای عضو شده

khashen

danial

danial مشاهده تمام گروهاي

كلامى از نور (بیانات حضرت آیت الله العظمى بهجت)

بسم الله الرحمن الرحیمچه باید بكنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بكنیم؟ چه كار كردیم كه به این چیزها مبتلا مىشویم؟ فكر این را باید بكنیم آخر ما چكار كردیم كه بىسرپرست ماندیم؟اشكال در این است كه خودمان را اصلاح نمىكردیم و نكردیم و نخواهیم كرد حاضر نیستیم خودمان را اصلاح كنیم. اگر ما خودمان را اصلاح مىكردیم به این بلاها مبتلا نمىشدیم.حضرت نبىاكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: �نگویم به شما ألا اخبركم بدائكم ودوائكم؟ دائكم الذنوب و دوائكم الإستغفار� ما مىخواهیم هر چه دلمان مىخواهد بكنیم اما دیگران حق ندارند به ما اسائهاى بكنند; ما خودمان به نزدیكانمان دوستانمان هر چه بكنیم بكنیم اما دیگران دشمنان حق ندارند به ما]اسائهاى[بكنند.
آخر ما اگر خودمان را درست بكنیم خدا كافى است خدا هادى است ما خودمان را نمىخواهیم درست بكنیم اما از كسى هم نمىخواهیم آزار ببینیم. آنهائى كه طبعشان آزار است كار خودشان را مىكنند جز اینكه یك كافى و یك حافظ جلوگیرى بكند. ما اگر خودمان به راه بودیم در راه مىرفتیم چه كسى امیرالمؤمنین(علیه السلام) را مىكشت چه كسى حسین بن على(علیه السلام) را مىكشت چه كسى همین را كه حالا هست هزار سال هست او را مغلولالیدین كرد.ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بكنیم. اگر خودمان را اصلاح بكنیم به تدریج همه بشر اصلاح مىشوند.
ما مىخواهیم اگر دلمان خواست دروغ بگوییم اما كسى به ما حق ندارد دروغ بگوید; ما ایذاء بكنیم دوستان خودمان را خوبان را اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بكنند.بابا با خدا بساز كار را درست مىكند. چرا در خلوت و جلوت دلت هر چه مىخواهد مىكنى مگر نمىفرماید: (ومن یتقالله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوكل علىالله فهو حسبه إن الله بالغ أمره قد جعلالله لكل شئ قدرا)آیا مىشود ما با خدا نباشیم خدا یار ما باشد در هر جزئى و كلى در امور داخله و در امور خارجیه; پس هیچ چارهاى از بلیات دنیویه و اخرویه داخلیه و خارجیه نیست الا خدایى بودن و با خدا بودن و با خدائیها معیت داشتن و تبعیت داشتن. اما اگر از انبیاء و اوصیاء دور شدیم گرگهاى داخل و خارج بلافاصله ما را مىخورند.یما اگر خداترس بودیم از ما مىترسیدند كسانى كه اص نمىشناسند ما كى هستیم چه كاره هستیم; مىترسند كارى بكنند كه ما بر آنها غضبناك بشویم چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست اگر با خدا هستیم.
عرض كردند به سیدالشهداء(علیه السلام) كه اگر اذن بدهى همین حالا هیچجا نرفته از جایت حركت نكرده هلاك مىكنیم دشمنها را ]این را[ جن گفتند; فرمود: �والله قدرت من از قدرت شما بیشتر است این كسى است كه اسم اعظم بلد است لكن اگر من كشته نشوم با چى امتحان مىشوند این مردمى كه اینجورند�. ]اینجا[ دار امتحان است شما در فكر این باشید كه خودتان را اصلاح بكنید مابین خودتان و خدایتان عایقى مانعى پیدا نشود. اگر اصلاح كردید رفع مانع كردید بین خودتان و خدا و وسائط ]انبیاء و اوصیاء[ خدا اصلاح مىكند مابین شما و خلق.حالا واقع شدیم كار را به جایى رساندیم ماها بزرگان ما از �سقیفه� جلوتر از �سقیفه� در آن �حجره� قبل از آن �حجره� كار را به اینجا رساندیم كه وجب به وجب دشمنیم با هم همه این كارها را دیدهایم كه كار ماست این كار و الا چرا مسلمانها با هم دشمنند تا برسد به اینكه غیرمسلمانها دشمنى نكنند با مسلمانها. چرا
اینجور است؟همه را مىبینیم كار ماست از كار خودمان باید توبه كنیم ]یا [یتوبه نباید بكنیم؟! هر چه اصلح شد براى ما فع آن را اختیار بكنیم!! بابا اصلح از این نیست كه خودمان صالح باشیم.
حالا كه این كارها را كردهایم باید توبه بكنیم باید تضرع كنیم با آن باب عالى و باب اعلى باید به سوى او برویم ما را نجات بدهد اول از شر خودمان و داخله خودمان بعدها از شر خارجیها �أعدى عدوك نفسك التى بین جنبیك� این شهوات این غضبهاى بیجا این شهوات بیجا همهاش جنود شیاطیناند جنود كفارند اینها كه در داخله خود آدم ]هستند[. بالأخره حالا كه كار را به اینجا رساندیم خودمان مىدانیم دوایش استغفار است ]آیا استغفار[ مىكنیم؟چارهاى نیست از اینكه باید به سوى خدا برویم اگر به سوى خدا نرفتیم موانع هم اگر رفع بشود موقتا رفع مىشود دائما رفع نمىشود.باید بدانیم كه علاج ما اصلاح نفس است در همه مراحل و از این مستغنى نخواهیم بود و بدون این كار ما تمام نخواهد شد.
با اعتراف به اینكه عمل از خودمان است كه به سر ما آمده و مىآید تا خودمان را اصلاح نكنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم با نمایندگان خدا ارتباط نداشته باشیم كارمان درست نمىشود امروز تا فردا تا پس فردا این كه كار كار نشد كه.تا رابطه ما با ولى امر امام زمان صلوات الله علیه قوى نشود آیا كار ما درست مىشود بدون اصلاح نفس؟ آیا همین اینهائى كه هستیم فرض كنید اینجا جمع شدیم و الا خب خیلىها با ما موافق هستند در عقاید و همه خواستهها و غیر اینها آیا مىشود تا خودمان را اصلاح نكنیم كار درست بشود؟ آیا تا در عالم �راشى� و �مرتشى� هست كار
تمام مىشود؟ از خودشان �خوارزمى� نوشته است یك نفر از روساء قشون امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در �صفین� رسید به دم خیمه یمعاویةبن ابى سفیان لعنةالله به طورى كه كشتن فض از گرفتن معاویه پیش او آب خوردن بود و در این نقل هیچ اسمى از آن قضیه آن طرفى كه �مالك اشتر� در آن جبهه و آنجاست نمىآورد.
در همین حال معاویه فرستاد براى این رئیس كارت را تمام كردى اعتراف كردیم به اینكه غالب شدى �ظفرت و نصبت� كار تمام شد امابه تو بگویم اگر عقب نشینى كردى �خراسان� مال توست میل خودت هست�خراسان� را مىخواهى یا مىخواهى جلوتر بیائى و ما را از بین ببرى؟ همین گفتم به شما اگر عقب نشینى كردى بعد از اینكه كار تمام شده و ما اعتراف داریم �خراسان� دیگر مال توست.این بدبخت شقى عقب نشینى كرد با آن قوت و قدرت و غلبهاى كه آن ساعت پیدا كرد �خراسان� را مىخواست مثل عمر بن سعد]كه[�رى� را مىخواست بالأخره و كار شد آن جورى كه شد با �مالك� و اینها تا آخرش كه همه مىدانیم از خسران دنیا و آخرت]آن[ بدبخت شقى اینجا فروخت این را به دنیاى خودش قبل از اینكه �خراسان� به دست معاویه بیافتد به درك رفت و مرد و به هیچ ]چیز[نرسید نه به �خراسان� نه به بهشت هم جهنم هم فقد �خراسان� مثل عمر بن سعد.
آیا تا اصلاح نكنیم خودمان را مىتوانیم جامعه را اصلاح بكنیم تو اگر خودت را اصلاح نكنى در آخر كار كار خودت را مىكنى همان آخر كار یك كلمه زیر گوش مىگوید فلان قدر كه خواب
ندیده باشى.آیا مىشود بدون اصلاح خود كارمان را تمام بكنیم؟اینهائى كه با رشوهها سر و كار دارند]كه[ هیچ كسى اطلاع از حالشان ندارد كه آیا این شخص محكم است یا محكم نیست مرتشى است یا مرتشى نیست;پس معلوم مىشود كه ما نمىخواهیم با اینكه نمىخواهیم مىخواهیم این راه را برویم. مملكتى در آن جاسوس یا رشوه خوار فرقى نمىكند رشوهخوار رشوه ده رشوهگیر واسطه باشد]آیا[ ممكن است كسى بگوید برویم اصلاح بكنیم؟ محال است بدتر مىكنیم چه اگر نمىرفتیم آن
كار نمىشد.بالأخره باید خودمان را اصلاح بكنیم منحصر است در این و الا مگر در �ایران� رشوه نخورد؟]آیا[ ایران را به او ندادند به شرط اینكه نوكرشان باشد؟ �مصطفى كمال� مگر �تركیه� را به او ندادند به شرط اینكه نوكر باشد و مستعمرات را بدهد به كفار؟ آن یكى در �حجاز� مگر رشوه به او ندادند كه �حجاز� را به تو مىدهیم آنها را مىبریم بیرون؟ هر چه مىخواهیم گوش بكن كار ما همین ]است آیا[ آنها از جهنم آمده بودند ما از بهشت؟ ما هم از خودمانهم باید بترسیم. حالا الحمدلله پیش نیامده چنین قضیهاى كه بما بگویند یك چیزى كه خواب نمىبینى به تو مىدهیم بعد هم بلدند چه جورى بگیرند از دست ما به چند برابر.
بالأخره ممكن نیست بدون اصلاح نفس كارى پیش برد]یا[براى جامعهمان كارى بكنیم همان رفیق نیمه راه خواهیم بود خدا حافظى مىكنیم با هم در وقت وقتش. بالأخره حالا چه كار باید بكنیم همان كارى كه گفتیم از اصلاح نمىشود دست برداشت.خیلى خوب حالا اصلاح فعلى ما در چیست؟ همان در برگشت از كارهایى را كه ما مىدانیم در داخل یا در خارج انجام مىدهیم; با خارجیها ارتباط پیدا مىكنیم ارتباطى كه بر له آنها است; نه ارتباطى كه بر له ما باشد; و الا با این �قرآن� واضح با این اشباه �قرآن� �صحیفه سجادیه� �نهج البلاغه� با اینها دیوار اگر مأذون بود تصدیق مىكرد حرف ما را با ما مىشد چطور شده ما اینجا ماندیم دست گدائى به یك عده وحوش حیوانات درندهها دراز مىكنیم میل داریم به ما قرض بدهند.
فلهذا]این كارها[ كارهایى است كه خودمان كردیم تدبیرى نیست غیر از اینكه فیما بعد نكنیم بشناسیم خودمان را خودمان را بشناسیم نگذاریم از داخله ما وارد بشوند بر علیه ما كارهایى بكنند.بالأخره ]آیا[ نمىتوانیم پیدا بكنیم خودمان را و مفسد و مصلح را بلى نمىتوانیم.بالأخره باید خودمان را اصلاح كنیم]آیا[این مقدار نمىتوانیم بگوئیم بابا]آن شخصى كه[ فلان كار را كرده فلان حرف را زده فلان مجلس فلان كار را كرده فلانى بوده فلان شاهد بوده این كلمه را كه نشر داده این كلمه را كه افشاء كرده فلانى است فلان جا ضبط كرده كلامش را بشناسید كسانى را كه این كارها را مىكنند; بشناسید همین]حالا[ بشناسید فردا نگوئید نه نمىشناختیم نمىدانستیم. اگر واضح و روشن بشود علاج یك كارى بگوئیم نه كه ما كه خبرى نداشتیم ما كه نمىدانستیم چه اشخاصى بودهاند چه چیزى بوده است چه نبوده است چه كسى گفته بوده.
بالأخره باید به همدیگر معرفى بكنیم ]كه[ فلانى رفیق است فلانى بالفعل رفیق است اما تا كى؟ معلوم نیست خدا مىداند تا چه باشد تا چقدر بدهد تا چقدر ما را اشباع بكند تا چقدر ما را میل ما را نفسانیت ما را ابقا كند. بالأخره همین معرفى كردن به طورى كه دیگر فردا كسى نگوید اینكه نه یك اشاعاتى بود اما حقیقت نداشت نتوانستیم پیدا بكنیم. بابا همینهائى كه آمدند الان فلان مطلب را پیشنهاد كردهاند توى آنها فلان و فلان است آن سابقهاش آن
جور است.بابا بترس براى دین بترس براى خدا افسار خودت را نده به یكسى كه نمىشناسى او را معیت نكن كام دور خودت را حفظ كن. یك آقائى (خرم آبادى بود) گفت كه یك كسى در بازار تهران نزدش آمد كه آقا این مثلا ده تومانى را خورد كن.گفت: من كیفم را در آوردم دیدم فقط ده تومان دارم; گفتم: ببین آقا من توى كیفم همهاش ده تومانى است من خورد ندارم به شما بدهم ]این آقا[ مىگفت جلوى چشم من ]كه خودم[ مىدیدم این ]شخص[جورى پولهاى مرا از توى كیف من در آورد و رفت كه من متحیر ماندم كه این]شخص[ چه جورى پولها را برد ]آیا[ سحر كرد؟ چه جورى برد؟ نفهمیدم.حالا ما این همه قضایا را مىبینیم باز هم نمىترسیم از كسى! آیا توكل ما بر خدا زیاد است یا قوت ایمان ما زیاد است!! آرى كسى نمىتواند ما را گول بزند!! بابا از دوستان شما به شما مواصلت مىكنند نه از دشمنهاى شما.
بالأخره باید همین كارها را بكنیم]تا[ در بین خودمان اختلاطى نشود آب آلوده نشود تا گرفته بشود ماهیها. در بین خودمان فساد از این بالاتر نرود.این یك مطلب دوم ]آنكه[در خلوتمان با خدا تضرعاتمان توبهمان نمازهایمان عباداتمان مخصوصا دعاى شریف �عظم البلاء و برح الخفاء� را بخوانیم; از خدا بخواهیم برساند صاحب كار را; با او باشیم. حالا اگر رساند كه رساند اگر نرساند دور نرویم از كنار او از رضاى او دور نرویم او مىبیند او مىداند حرفهائى كه ما به همدیگر مىزنیم او عین الله الناظرة و أذنه الواعیة]است[ و جلوتر از ماها مىشنود حرف ما را; بلكه خودمان كه حرف مىزنیم این صدا از لب مىآید به ]طرف[ گوش فاصلهاى دارد او جلوتر از این فاصله حرف خودمان را مىشنود از خودمان كلام خودمان را; آن وقت ]آیا[ ما مىتوانیم كارى بكنیم كه او نفهمد؟ مىتوانیم كارى بكنیم كه او نداند؟ نقل كردهاند: دو نفر بودائى بودند ]كه[ در دینشان نكاحى و سفاحى هست دو نفر با هم مواعده فحشا كردند; گفتند: باید یك مكان خلوتى پیدا بكنیم كه انجام بدهیم. یك خانه خلوتى پیدا كردند به طورى كه كسى نمىتوانست داخل این خانه بشود. گفتند: در این خانه هم یك اطاقى باید پیدا بكنیم كه فرضا اگر كسى داخل این خانه شد داخل آن اتاق نمىشود و نمىتواند بشود]بالأخره[ پیدا كردند اتاق مقفل كه اگر كسى بتواند داخل خانه بشود نمىتواند داخل اتاق بشود خیلى خوب داخل اتاق یشدند حالا دیگر هیچگونه مانعى نیست در خانه فض از اتاق محجة البیضاء نقل كرده لكن این قضیه در �یوسف� و �زلیخا� هم سابقه دارد) بالأخره یكى از آنها فهمید كه در این اتاق بت هست بلند شد جامهاى برداشت روى بت كه بت نبیند قضایاى اینها را آن خدایى كه دروغى است نبیند كه دارند چكار مىكنند. آیا ما مىتوانیم از خداى حقیقى مخفى بكنیم كار خودمان را كه نبیند و نداند كار را انجام بدهیم.مىآیند به انسان مىگویند: چیزى نیست یك نوشتهاى را اجازه بده ما امضا بكنیم لازم نیست زحمت بكشید شما امضا بكنید نه شما اذن بده ما از جانب شما امضا بكنیم كار تمام است آن هم مزدش آن هم بهایش آن هم فلانش.بالأخره نمىتوانیم از خدا مخفى بكنیم اعمال خودمان را او قادر است ناظر است علیم است حكیم است نمىتوانیم. تا با او نسازیم كارمان درست نمىشود. حالا چه كار بكنیم; خودمان از خودمان یبترسیم فض از دیگران چرا؟ به جهت اینكه فردا ما چه مىدانیم چه به ما مىگویند كه در مقابل این عمل شما این راهى كه دارید مىروید نروید از این راه چه كارى كنیم با شما.بلى بالأخره باید خودمان از خودمان در حفاظ باشیم خوب ملتفت باشیم كه از خودمان اغوا نشویم از خودمان تهدید نشویم از خودمان تطمیع نشویم; وقتى كه همه این مطالب احراز شد بین خودمان و خدایمان در خلوات از تضرعات از انابه و از توبه و از طلب توبه طلب توفیق به توبه دست برنداریم.از خدا مىخواهیم به توسط انبیاء و اوصیائش و وصى حاضرش كه در پیش عارفین حاضر است كه ما را منحرف نكند از خدائى بودن و از خدائیان و از وسائط امداد خدا و ما را منحرف نكند بصیر و بینا بكند خودشناس باشیم خودیها را بشناسیم خدائیها را بشناسیم آن وقت خلاف اینها هم شناخته مىشوند. والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

چهارشنبه 3 اسفند 1390 - 1:57:20 PM